سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
ره آوین
دانشجویان کانون فزهنگی هنری بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی اصفهان با توجه به دغدغه ی خود در مسائل فرهنگی تصمیم به راه اندازی این وبلاگ گرفتند و نظرات شخصی خود را در موضوعات متفاوت بیان می کنند . دقت شود که این نظرات ، نظرِ مجموعه ی بسیج دانشگاه نمی باشد .
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 77
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 67003
کل یادداشتها ها : 57
خبر مایه


حزب الله در کجای رسانه ی ملی جای دارد؟

مدتیست که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در حال متحول شدن و ایجاد تغییر در کمّ و کیف برنامه ها و حتی تعداد شبکه هاست.اگر پیگیر بوده باشید شبکه هایی در دست تولید و یا راه اندازی شده و یا شاهد 24 یا 20 ساعته شدن شبکه های استانی هستیم که اینها حاکی از افزایش کمی برنامه های رسانه های ما در سطح ملی و حتی بین المللی نیز می باشد. همچنین شاهد تغییر کیفی در روال برخی برنامه ها و ایجاد برنامه هایی هستیم که شاید قبل از این در رسانه ی ملی یا نبوده و اگر هم می بود آنچنا ضعیف بود که مخاطبی را به سمت خود جلب نمی کرد.

اینکه مسئولین و سیاست گذاران رسانه ی ملی اراده کرده اند تا تغییر و تحول در شیوه ی ارائه و سبک برنامه ها انجام دهند جای بسی شکر دارد و این را باید به فال نیک گرفت و آن را ابتدای راه پر پیچ و خم تأثیرگذاری رسانه ای در سطح ملی و حتی در سطح بین المللی دانست.برای مثال برنامه هایی مثل " گره " ، " نیمروز " ، " راز " ، " پارک ملت " و ... و همچنین برخی سریالهایی که در حال پخش اند (برای مثال سریالهای ماه مبارک رمضان) و یا اخیراً پخش شده اند ، تغییری را از نظر کیفی و شیوه ی ارائه مفاهیم دینی نشان می دهند که البته تعداد این جنس برنامه ها بسیار کم بوده و نیاز به توجه بیشتر در این زمینه ها را دارد که انشاء الله شاهد افزایش حجم این گونه برنامه ها در آینده ای نه چندان دور باشیم.

اما تناقضی که شاهد آن هستیم اینست که چطور امکان دارد مسئولین رسانه ی ملی هم به مفاهیم و ارزشهایی که در برنامه ای برای مثال (گره) ارائه می شود معتقدند و از طرفی دیگر معتقد به مفاهیم و ارزش های موجود در سریالی مثل (ساختمان پزشکان) هستند.گره ، حرف از معضلات و مشکلات هویتی و فرهنگی موجود در جامعه ی ما می زند که از سبک زندگی غربی ناشی شده است و باید به دنبال راه حل بود ولی ساختمان پزشکان ، بر این مسائل و این سبک زندگی غلط غربی مهر تأیید زده و آن را در روابط بین افراد موجود در سریال نشان می دهد و مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده را به بهانه خنداندن به فجیع ترین شکل نشان داده به طوری که هیچ یک از اعضای خانواده نسبت به هم اعتماد نداشته و یکدیگر را به چشم پول دیده و هرکسی سنگ خود را به سینه می زند. در حالیکه گره به نوعی می کوشد روابط موجود در خانواده را درست کند و بگوید ریشه مشکلات اجتماعی از خانواده است.

قصد تحلیل و تجزیه ی برنامه های تلویزیون را ندارم ولی از این نمونه ها در رسانه ی جمهوری اسلامی کم نیست. دوباره این سوال را مطرح می کنم که این تناقضات چه معنی ای می تواند داشته باشد؟ آیا به آن اندیشیده اید؟ آیا هدف ، نگه داشتن مخاطبین بر سر رسانه ی ایرانی است تا کمتر به سراغ شبکه های ماهواره ای بروند ؟ اگر جواب این باشد، این جنس برنامه ها دست کمی از شبکه های ماهواره ای ندارند و در تخریب فرهنگ ما اگر از آنها جلوتر نباشند ، چیزی هم کم ندارند. همان حرفی که اندیشه ی غربی می خواهد در فیلم ها و برنامه هایش بزند را تهیه کننده و فیلم نامه نویس و کارگردان روشنفکر ما می زند.

به نظر می رسد که صدا و سیمای ما اگر می خواهد ارزش های ناب اسلامی و ایرانی را با بیانی درست و شیوا به مخاطبین ایرانی مسلمان بزند راهی جز تغییر رویکرد نسبت به بهبودکیفیت برنامه ها ندارد و بیش از آنکه به کمیت بیاندیشد باید به مفاهیم و ارزشهایی که می خواهد به جامعه تزریق کند تمرکز کند. حال سوالی که اکنون مطرح می شود اینست که مفاهیم و ارزشهای انقلاب را چه کسی می خواهد به جامعه ارئه دهد؟ آیا آن کارگردان غربزده ای که تمام آمال و آرزویش بردن جایزه در جشنواره های بین المللی اسکار و کن و ... با ملاک های آنها می باشد ، می خواهد با فیلم هایش فرهنگ ساز باشد؟ آیا آن برنامه سازی که در ساختن برنامه هایش ارزشهای امام و انقلاب گوشه ی چشمش هم قرار نمی گیرد ، می خواهد جامعه ساز باشد، آیا آن ناظر کیفی صدا و سیما که برنامه ها را از نظر اسلامی و فرهنگی تأیید می کند و از کانال آن اجازه پخش می گیرند و این چنین برنامه هایی از آن ناشی می شود ، می خواهد روی جوانان ما تأثیر مثبت فرهنگی بگذارد؟

به نظر می رسد در درجه بعد، اصلی ترین مشکلی که گریبان رسانه ی ملی ما را گرفته ، فقر افراد خوش فکری است که چه از نظر فکری با مبانی ناب اسلام و امام و انقلاب گره خورده باشند و چه از نظر هنری ، به تمام معنا ، هنرمند باشند و هنر متعهد را بشناسند. امام راحل (ره) هنر را اینگونه تعریف می کند : "تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقل دهنده اسلام ناب محمدى‏صلى الله علیه وآله، اسلام ائمه هدى‏علیهم السلام، اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانه خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت‏ها باشد .... و نابود کننده ی اسلام آمریکایی باشد."( روح الله الموسوى الخمینى 30/ 6 / 67) و حضرت امام خامنه ای نیز در بیان هنر و لزوم انقلابی بودن آن می فرماید : " ...آن دو نوع تفکر یکى عبارت است از تفکر اسلام منهاى گرایش‏هاى انقلابى.لذا شما مى‏بینید در باره‏ى مفاهیم گوناگون اسلامى اشعار بسیار خوب و عالى گفته شده،منتها اینها زمینه‏هایى از فکر اسلامى‏ست که جنبه‏هاى انقلابى و رگه‏هاى انقلابى ندارد...ترجیع بند معروف جمال الدین عبد الرزاق،ترجیع بند هاتف و برخى از شعرهاى دیگر،از لحاظ هنرى ممتاز است و واقعا بعضى در حد اوج هنرى است.... اما اینها على رغم داشتن حیثیت و بعد بالاى هنرى،شعر انقلاب نیست.اگر چه بعدا عرض خواهم کرد که انقلاب مى‏تواند از آنها استفاده کند.اما شعر انقلاب نیست.اسلامى است،هنرى هم هست اما انقلابى نیست.زیرا ابعاد انقلابى اسلام در این شعرها دیده نمى‏شود." (گفتگو با اعضاى‏«سومین کنگره شعر و ادب دانشجویان سراسر کشور-جهاددانشگاهى‏»، 1365/9/27) با این تعاریف شکی نیست که یکی از عناصر اصلی کار هنری بعد از قالب و محتوا ، فرد هنرمند و هنرساز است که اگر جامعه ی حزب اللهی نخواهد میدان را در دست بگیرد باید منتظر تحقق این کلام امام خمینی (ره) باشیم که فرمودند : " رادیو و تلویزیون دستگاهى است که اگر فاسد باشد یک ملت را فاسد مى‏کند. " (پیام امام خمینى‏قدس سره 12 / 3 / 60) در پایان با این جمله از سید شهیدان اهل قلم ، شهید سید مرتضی آوینی به اتمام می رسانم : هنر آن است که بمیری ، پیش از آنکه بمیرانندت.

یاحق/

---------------------------------------------------

وبلاگ یادداشتهای بنده:

www.rashed14.blogfa.com






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ