سحر برای نماز از خواب بلند شده ای،می بینی پسری در بالکن خوابگاه نشسته و با آه و تاب با دوست دخترش صحبت می کند؛در اتوبوس هستی و دو پسر جوان آهنگ حرامی را با صدای بلند گوش می کنند؛خبر دار می شوی که دیروز بچه های دانشکده به صورت مختلط رفته اند میدان امام ؛نیمه شب صدایی از خوابگاه دختران تا مسجد شنیده می شود یا شاهدی که دو از بچه های مذهبی نیمه شب امتحان با سر هیچ وپوچ جر وبحث می کنند و به قول خودشان می خواهند لج دیگری را در بیاورند؛باور نمی کنید که دوست قدیمی تان چنان ظاهری برای خود درست کرده و چنان حرف هایی می زند که اگر همین حرفها را دو سه سال پیش کسی به او می گفت برای او متأسف می شد ولی حالا....این ها و صد صدها صحنه ی دیگری که روزانه شاهد آن هستیم وسخت ما را تکان می دهد وشاید هم برایمان عادی شده باشد.
اما سؤال این است که وظیفه ما به عنوان یک مسلمان،یک دانشجو،یک بسیجی و یک منتظر فرج چیست؟
ما چه می توانیم بکنیم ؟
لطفا نظرات خود روی وبلاگ بگذارید.
از نوشتن بعضی مطالب عذر خواهی می کنم